گنجینه لغات
فرشته کوچولو وقتی بزرگ بشی کلی به کلماتی که می گفتی می خندی، کلماتی که خنده و شادی را با گفتنش به خونمون آوردی.
نجمه جون از ٨ماهگی با اشاره و اَدَ و مَدَ منظورش و می رسوند. اما اولین کلمه رو وقتی وارد یکسال شد مامایی: که این دو معنی داشت ماماییم یعنی مامان محبوبه مامایم یعنی مامان فاطمه (مادربزرگ)
به همه خانم ها می گفتی مامای اما دایی رو از اول خیلی قشنگ و واضح می گفتی.
اما گفته های شیرین نجمه جون
بگوسیت=بیسگویت دشولی= دستشویی کولات= شکلات بمسی= بستنی دبس= کفش
ابس= اسب سبز= گوجه سبز بیسب= سیب تارتون= کارتون مامای من= مامان من
می مینم= ببینم بخولم= بخورم می سینم= بشینم ققلی= غزلی میری= مهری
مبوب= محبوب دَود= داود دیبس= چیپس میا= بیا دلال= دربیار لخ= یخ
می مینم تارتون هاچ= کارتون هاج ببینم بگشید= ببخشید
گفته های شیرین نجمه جون در سن ٢سالگی
دوخدخه = دوچرخه خدانس= خداحافظ ابس = اسب سنگین ِ = سخته- محکمه- سنگینم- نمی تونم- خسته ام- و ... نُمک نُمک= کمک کمک
کلمات شیرین نجمه جون در سن ٢ سال و سه ماهگی
چش چش البو= چشم چشم دو ابرو کتونم بده= تکونم بده خولشید بریز برام= خورشت بریز برام سامبیجیبیج= ساندویچ
شیرین زبانی گلم در سن ٣ سالگی
مظاب هستم= مواظب صُلغُ= صلح و هنوز ر را نمی توانی تلفظ کنی
لویا= رویا