سوپرايز مامان محبوبه

از يه هفته قبل ميديدم كه مامان محبوبه داره مهمون دعوت مي كنه و برايشون اين كارت دعوت زيبا را مي فرستاد 

از مامان پرسيدم براي تولد من كيا را دعوت كردي ميگفت اين يه راز. تا بالاخره آن روز امد مامان كلي غذاهاي خوشمزه درست كرده بود. 

سالاد يوناني و ماكاراني قالبي و پيراشكي گوشت.

ژله دورنگ هم بود كه توي ظرفهاي پايه دار مامان محبوبه ريخته بود

ميوه هم موز و خيار و نارنگي و شليل 

نوشابه تم تولد من هم توت فرنگي بود ريسه هاي توت فرنگي و بادكنك هاي رنگارنگ آويزون بود.

واي بشقاب و چنگالها و روميزي و چاقوها و ني و ليوانها همه عكس توت فرنگي بود.

تولد خيلي خوبي برام گرفته بود يه لباس زيبا هم براي من خودش دوخت. مامان جونم دوست دارم.

دوستاي خوبم ثناجون و سلماي نازم و مريم مهربونم و نرگس و غزل عزيزم و كمند و كيماجون و پريساجون هم آمده بود اما توي عكسهام نيستند مامان يه كيك كه پر از توت فرنگي بود برام سفارش داده بود

مامان جونم برام يه لباس خوشگل و ناز دوخت 

از همه مهمونها يكيشون براي من سوپرايز بود خاله سارا . خاله سارا از مهد قديمي مهد گل يخ امده بود هموني كه وقتي من توي دوسالگي رفتم مهد من و از مامانم گرفت و گفت اين دختر منه . بيا نجمه جون

نمي دونيد من چقدر خوشحال بودم جاي همتون خالي خيلي خوش گذشت.

كلي با بچه ها رقصيديم روز خوبي بود.