نجمهنجمه، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

يكي يك دونه مامان محبوب

جاتون خالي

1394/11/24 16:08
نویسنده : مامان
155 بازدید
اشتراک گذاری

من و مامان محبوبه  15 بهمن 1394 ساعت شش بعدازظهر باهم رفتيم اين تاتر و ديديم. خيلي بهم خوش گذشت اول قرار بود دايي مجتبي هم بياد كه كاربراش پيش امد . بعد من و مامان محبوبه سوار اتوبوس شديم و رفتيم. آنجا يه پارك بزرگ بود. آخر پارك فرهنگسراي فدك بود. رفتيم خيلي از بچه ها با مادرو پدرشون آمده بودند. من و مامان همون صندلي رديف جلو را گرفتيم. اول نميدونستم موضوع تاتر چيه بعد مامان برام تعريف كرد. داستان پسري بود كه قبل از اينكه بزرگ بشه ميخواست تجارت كنه كه پدرش مخالف بود. ميگفت بايد درس بخوني ولي مراد به حرف باباش گوش نميداد. تا اينكه باباي مراد گاوي بهش داد و گفت حالا كه ميگي بلدي خب برو تجارت كن. برو اين گاو و بفروش ببينم بلدي. كه يه عالمه اتفاق براي مراد افتاد . كه بايد خودتون بريد و ببينيد.

من اينقدر خنديدم. كه نميتونستم روي صندلي بشينم. آخرشم مدير گروهشون گفت كه ميتونيم بريم با هنرپيشه ها عكس بگيريم منم رفتم باهاشون عكس گرفتم. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)